افرینش شگفت زده

پاستور علی‌رغم‌ تمام‌ افتخارها و موفقیت‌هایی‌ که‌ به‌ دست‌ آورد، بسیار متواضع‌ و فروتن‌ بود و همه‌ او را فردی‌ ساده‌ و بی‌آلایش‌ می‌شناختند هربار که‌ در یخچال‌ را باز می‌کنیم‌ تا یک‌ شیشه‌ شیر برداریم‌، باید تلاش‌های‌ لویی‌ پاستور، دانشمند برجسته‌ فرانسوی‌ را به‌ خاطر آوریم‌. او کشف‌ کرد که‌ دلیل‌ ترش‌ شدن‌ شیر، فعالیت‌ موجودات‌ زنده‌ میکروسکوپی‌ است‌ که‌ به‌ قدری‌ کوچک‌اند که‌ با چشم‌ غیر مسلح‌ دیده‌ نمی‌شوند. مطالعات‌ و تحقیقات‌ پاستور منجر به‌ ابداع‌ شیوه‌یی‌ شد که‌ طی‌ آن‌ می‌توان‌ از طریق‌ حرارت‌ ملایم‌ مواد غذایی‌ نظیر شیر، این‌ موجودات‌ میکروسکوپی‌ را از بین‌ برد بدون‌ اینکه‌ در طعم‌ یا ارزش‌ غذایی‌ آنها تغییری‌ ایجاد شود. این‌ روش‌ به‌ افتخار مبتکر آن‌، پاستوریزه‌ کردن‌ نام‌ گرفت‌ که‌ تنها یکی‌ از خدمات‌ بی‌شمار او به‌ بشریت‌ است‌. لویی‌ پاستور در ۲۷ دسامبر ۱۸۲۲ در شهری‌ در ۴۰۰ کیلومتری‌ جنوب‌ شرقی‌ پاریس‌ متولد شد. چند سال‌ بعد خانواده‌اش‌ به‌ شهری‌ به‌ نام‌ آربویز نقل‌ مکان‌ کردند. لویی‌ در آنجا به‌ مدرسه‌ رفت‌ اما به‌ جز در درس‌ هنر، در سایر دروس‌ نتایج‌ ضعیفی‌ گرفت‌. بیشتر معلمانش‌ معتقد بودند او باید مدرسه‌ را ترک‌ کند و در دباغی‌ پدرش‌ مشغول‌ به‌ کار شود. با این‌ حال‌ لویی‌ بسیار مشتاق‌ علم‌ آموزی‌ بود؛ بنابراین‌ در پانزده‌سالگی‌ به‌ پاریس‌ رفت‌ تا تحصیلاتش‌ را در مقطع‌ دبیرستان‌ ادامه‌ دهد، اما غم‌ دوری‌ از خانه‌ و خانواده‌ باعث‌ شد به‌ آربویز بازگردد. پس‌ از مدتی‌ دوباره‌ عازم‌ سفر شد و این‌ بار بسانکن‌، شهری‌ در ۴۰ کیلومتری‌ آربویز را انتخاب‌ کرد و تحصیلاتش‌ را تا مقطع‌ لیسانس‌ در کالج‌ سلطنتی‌ این‌ شهر پی‌ گرفت‌ و پس‌ از قبولی‌ در آزمون‌ ورودی‌ Ecole Normale مدرک‌ فوق‌ لیسانس‌ و دکترای‌ خود را در رشته‌ شیمی‌ از این‌ دانشگاه‌ اخذ کرد و هم‌ زمان‌ به‌ مطالعه‌ و تحقیق‌ پرداخت‌. او تصمیم‌ گرفت‌ بر روی‌ ساختار بلورهای‌ نمک‌ اسید تارتاریک‌ و پاراتارتاریک‌ و تفاوت‌های‌ میان‌ آنها مطالعه‌ کند که‌ مدت‌ها فکر بزرگترین‌ شیمیدان‌های‌ زمان‌ را به‌ خود مشغول‌ کرده‌ بود. پاستور بلورها را به‌ دقت‌ در زیر میکروسکوپ‌ مورد بررسی‌ قرارداد و از ساختار پیچیده‌ آنها شگفت‌زده‌ شد و توانست‌ به‌ نتایج‌ قابل‌ توجهی‌ دست‌ یابد. او کشف‌ کرد دو نوع‌ مختلف‌ بلور پاراتارتاریک‌ وجود دارد که‌ یکی‌ تصویر دیگری‌ است‌ و بدین‌ ترتیب‌ به‌ یکی‌ دیگر از سوالات‌ علمی‌ آن‌ زمان‌ پاسخ‌ گفت‌. پاستور در سن‌ ‌ ۳۲ سالگی‌ چالش‌ جدیدی‌ را آغاز کرد که‌ در آن‌ سمت‌ و سوی‌ تحقیقات‌ خود را تغییر داد. او به‌ لیل‌ فرانسه‌ رفت‌ تا دانشکده‌یی‌ برای‌ آموزش‌ علوم‌ کاربردی‌ تاسیس‌ کند. این‌ در حالی‌ بود که‌ جامعه‌ علمی‌ به‌ تحقیقات‌ نظری‌ تمایل‌ نشان‌ داده‌ بود. بنابراین‌ پاستور قصد داشت‌ به‌ دانشمندان‌ آموزش‌ دهد چگونه‌ از دانسته‌های‌ نظری‌ خود استفاده‌ کنند. او دو سال‌ بعد را به‌ تاسیس‌ این‌ دانشکده‌ اختصاص‌ داد و در همین‌ زمان‌ مطالعات‌ خود را بر روی‌ فرآیند تخمیر متمرکز کرد. این‌ فرآیند شکر را به‌ الکل‌ تبدیل‌ می‌کند و باعث‌ ترش‌ شدن‌ شیر می‌شود. بیشتر شیمیدان‌ها براین‌ باور بودند که‌ مواد شیمیایی‌ تنها با هم‌ واکنش‌ می‌دهند و بنابراین‌ نمی‌توان‌ نتایج‌ غیر منتظره‌ این‌ فرآیندها را توضیح‌ داد، اما پاستور ثابت‌ کرد تخمیر فقط‌ زمانی‌ رخ‌ می‌دهد که‌ موجودات‌ زنده‌ میکروسکوپی‌ موسوم‌ به‌ میکروب‌ وجود داشته‌ باشند. بدین‌ ترتیب‌ یافته‌های‌ پاستور شاخه‌ جدیدی‌ از علم‌ را بنا نهاد که‌ میکروبیولوژی‌ نام‌ گرفت‌. پاستور در سال‌ ‌ ۱۸۸۲ مطالعه‌ بر روی‌ بیماری‌ هاری‌ را آغاز کرد. این‌ بیماری‌ کشنده‌ از طریق‌ گاز گرفتگی‌ توسط‌ حیوانات‌ آلوده‌ به‌ ویروس‌ هاری‌ از قبیل‌ سگ‌ و گرگ‌ها منتقل‌ می‌شود. پاستور آزمایش‌های‌ خود را بر روی‌ حیوانات‌ شروع‌ کرد. او شیوه‌ گذشته‌ خود را در پیش‌ گرفت‌ اما با یک‌ توقف‌ چند هفته‌یی‌ مواجه‌ شد. این‌ توقف‌ بخاطر مدت‌ زمانی‌ است‌ که‌ از لحظه‌ گازگرفتگی‌ تا رسیدن‌ میکروب‌ به‌ مغز طول‌ می‌کشد. با اینکه‌ این‌ تاخیر موجب‌ هدر رفتن‌ زمان‌ تحقیقات‌ شد، پاستور را متوجه‌ تفاوت‌ چشمگیری‌ میان‌ درمان‌ این‌ بیماری‌ با درمان‌ سایر بیماری‌ها کرد. او به‌ این‌ نتیجه‌ رسید که‌ در سایر موارد می‌بایست‌ قبل‌ از اینکه‌ فرد در معرض‌ بیماری‌ قرار گیرد، واکسن‌ به‌ او تزریق‌ شود؛ در حالی‌که‌ زمانی‌ که‌ لازم‌ است‌ تا میکروب‌ هاری‌ به‌ مغز برسد، این‌ امکان‌ را می‌دهد که‌ عمل‌ واکسیناسیون‌ بعد از گازگرفتگی‌ انجام‌ شود. بنابراین‌ تنها کسانی‌که‌ توسط‌ یک‌ حیوان‌ هار دچار گازگرفتگی‌ می‌شوند به‌ واکسن‌ نیاز دارند. در سال‌ ‌ ۱۸۸۵ پسربچه‌یی‌ که‌ دچار گازگرفتگی‌ یک‌ سگ‌ هار شده‌ بود، نزد پاستور آمد. پاستور تا آن‌ زمان‌ این‌ درمان‌ را بر روی‌ انسان‌ آزمایش‌ نکرده‌ بود و از توفیق‌ آن‌ اطمینان‌ نداشت‌ اما در عین‌ حال‌ می‌دانست‌ بدون‌ واکسن‌ پسربچه‌ خواهد مرد. بنابراین‌ واکسن‌ را به‌ او تزریق‌ کرد. پس‌ از چند هفته‌ پسربچه‌ بهبود یافت‌ و بدین‌ ترتیب‌ تلاش‌های‌ لویی‌ پاستور به‌ نتیجه‌ رسید و موفقیت‌ زیادی‌ برای‌ او به‌ ارمغان‌ آورد. زندگی‌ شخصی‌ پاستور با بیماری‌ و مصیبت‌ عجین‌ بود. سه‌ تن‌ از فرزندانش‌ در اثر ابتلا به‌ بیماری‌ در کودکی‌ در گذشتند. علاوه‌ بر این‌ خواهرش‌ هم‌ یک‌ عقب‌مانده‌ ذهنی‌ بود که‌ در کودکی‌ به‌ این‌ بیماری‌ مبتلا شده‌ بود. این‌ اتفاقات‌ به‌ جای‌ اینکه‌ اراده‌ او را سست‌ کند و او را از پا در آورد، پاستور را به‌ تلاش‌ بیشتر واداشت‌ تا اجازه‌ ندهد دیگران‌ نیز همچون‌ او فرزندانشان‌ را در اثر بیماری‌ از دست‌ بدهند. پاستور علی‌رغم‌ تمام‌ افتخارها و موفقیت‌هایی‌ که‌ به‌ دست‌ آورد، بسیار متواضع‌ و فروتن‌ بود و همه‌ او را فردی‌ ساده‌ و بی‌آلایش‌ می‌شناختند. او هیچ‌ منافاتی‌ میان‌ علم‌ و مذهب‌ نمی‌دید و معتقد بود علم‌، انسان‌ را به‌ خدا نزدیکتر می‌کند؛ چنانچه‌ می‌گفت‌: «هرچه‌ بیشتر در اسرار طبیعت‌ مطالعه‌ می‌کنم‌، بیشتر از آفرینش‌ شگفت‌زده‌ می‌شوم‌.» سرانجام‌ لویی‌ پاستور در ۲۸ سپتامبر ۱۸۹۵، پس‌ از یک‌ عمر زندگی‌ پرثمر، چشم‌ از جهان‌ فرو بست‌ اما خدمات‌ بی‌شمار او به‌ بشریت‌ نام‌ او را در همه‌ اعصار زنده‌ نگه‌ خواهد داشت‌.